نشستنت آرزوی مامان
یکی از آرزوهای مامان نشستنت بود عزیزم.. یعنی میتونستی بشینیا ولی زود چهار دست و پا میشدی.. دیروز یه دفعه توی آشپزخونه دیدم یه بسته چاکلز دستته و توام نشستی داری تکونش میدی کلی ذوق کردم.. ظهرم که بابا بزرگی اومدش دنبالمون رفتیم خونه شونو شما تا شب کلی پیشرفت کردی در هر حالتی باشی میخوای سریع بشینی گلم.. متاسفانه دیشب تو خواب گریه میکردی و شیر نمیخوردی و ساعتای 6 صبح بود که تب کردی دیگه نمیتونم مریضیتو ببینم مامان... برم که داری گریه میکنی ...
نویسنده :
مامی
11:55